نشانه قابیل

نشانی از جنس تاریکی

نشان قابیل یا (mark of cain) که به صورت یک F است. در اول برای یک دلیل ساخته شد. زندانی کردن darkness (یا همون امارا که خواهر خداست) این نشان برمیگرده به زمانی که خدا زمین رو خلق کرد (اما خوب چون خدا نور و امارا تاریکی به هم نیاز دارن اگه یکی از بین بره تعادل کل دنیا بهم میریزه) امارا خلقت های خدا رو نابود میکرد و خدا برای اینکه جلوگیری کنه از امارا برای نابودی خلقت هاش یک قفل ساخت یک نشان به صورت F زمانی که به همراه لوسیفر (lucifer archangel) امارا رو زندانی کردند در زندانی در دور ترین جای خلقت لوسیفر مجبور به نگهداری از قفل که به صورت یک زخم بود شد . چون قفل برای حبس کردن امارا بود و حالتی تاریک و مسموم کننده داشت لوسیفر رو الوده و از خود بی خود و به حالتی پرخاشگر تبدیل کرد و لوسیفر اینو دلیل کار های شیطانی اش میکرد ( خوب البته ما میدونیم که ای بهانه ای برای بی گناه جلوه دادن خودش و کار های بی رحمانه اش است) نشان بین چند نفر رد و بدل شد اول بین قابیل و بعد دین وینچستر.

پدر قتل “the Father of Murder”

قابیل و هابیل (cain & abel) اولین فرزند های ادم و حوا بودند قابیل عمیقا هابیل رو دوست داشت. یک روز قابیل دید هابیل داره با کسی صحبت میکنه اون کسی نبود جز لوسیفر (Archangel lucifer). لوسیفر داشت با وسوسه هاش هابیل رو الوده و خراب میکرد که برای او کار کند قابیل دوام نیاورد و معامله ای با لوسیفر کرد روح خودش در جهنم و قابیل در بهشت اما لوسیفر به او گفت باید قابیل را بکشد تا قابیل به بهشت رفته و معامله سر گیرد قابیل با وسیله یک خنجر هابیل رو به قتل رساند ( به وسیله یک خنجر که از فک یک حیوان درست شده بود و تبدیل به اولین خنجر شد) و او به پدر قتل یا (the Father of Murder) تبدیل شد. و قابیل دارای نشان شد.

دلیلی برای شکار

زمانی که ابدان یا شوالیه تاریکی که به دست خود قابیل به وجود امدند ( تعدادشون زیاد بود اما قابیل همشونو نابود کرد اما یکیشون باقی موند abaddon) چون abaddon شاهد دور شدن cain به خاطر یک زن از بین شون شده بود اون زن رو پیدا کرد و کشت به همین خاطر قابیل کل شوالیه ها رو کشت اما abaddon فرار و به همراه Henry Winchester ( پدربزرگ و سم و دین ) به اینده سفر و ادعا پادشاهی برای جهنم کرد و شروع دستور برای کشتن (Crowley ، king of hell) داد Crowley که کفری شده بود با توسط یک نقشه قدیمی به همراه دین به وسیله موارد مورد نیاز جستجو برای محل خنجر ( first blade) کردن اما در اخر با چیزی رو به رو شدن که غیر منتظره بود اونجا فقط قابیل بود که در بازنشستگی به سر میبرد قابیل بعد از یک تست از دین ( مبارزه چند شیطان با دین) فهمید که دین صلاحیت نشان رو داره دین از اون درخواست اولین خنجر رو کرد اما قابیل چند بار جواب رد داد تا در اخر قابیل به اون گرفتن نشان به همراه خنجر رو داد و گفت که خنجر بدونه نشان عمل نمیکند دین نشان رو گرفت و این کار باعث عصبانیت و از کنترل خارج شدن دین شد. و باعث کلی قتل و مرگ و خراب کاری شد با گیر اوردن abaddon با کراولی او را به قتل رساند. و ماموریت خود را به پایان رساند

اشتباه خوب

همونطور که قبلا اشاره کردم در پست قبلی (میخوام از زیان های نشان و اثر هاش رو فرد بگم) چون نشان حالتی فاسد و شیطانی داره وقتی کسی صاحب ان باشد فرد از خود بی خود و بی کنترل و اعصبانی میشود دین این حالت رو داشت تا وقتی که به دست متاترون (فرشته و کاتب خدا که لوح ها و دستوراتی که خدا میداد روی اون مینوشت) دین وقتی مرد تبدیل به یک شیطان (black eye) تبدیل شد و باعث اسیب و کشتار شد چند وقت (6 ماه) در کنار کرولی بود و کراولی رو کنار زد و با غرور به راه خود ادامه داد و جواب سم رو تو این مدت نداد وقتی با سم رو به رو شد اون رو تهدید به مرگ کرد اما سم و کستیل با سختی و نیرنگ اون رو در پناهگاه (bunker) ، در اتاق panic room زندانی و از درمانی که از اریشو مردان لغت برای ادم کردم کراولی استفاده کرده بودن برای از بین بردن حالت شیطانی دین کردند (درمان : فرد رو در تله ای “تله شیطان” انداخته و خون خود را تطهیر و هر 1 ساعت به فرد خون تزریق میکنند تا 8 ساعت ادامه دارد هر ساعت 1 بار و فرد از حالت شیطانی در میاد.) درمان جواب داد و دین خوب شد. بعد از خوب شدن دین نوبت از بین بردن نشان بود اما دین میدونست عواقبی دارد پس به مرگ (death) پیشنهاد داد اون رو به دور ترین جای ممکن ببره تا نتونه به کسی اسیب برسونه اما مرگ گفت باید اول سم رو بکشه دین قبول کرد سم که با نشون دادن عکس مادرشون (مری وینچستر) دین نظرش رو عوض و مرگ رو کشت ( یکم غیر عقلانی عه اما خوب کشت) سم و دین به مواد مورد نیاز نشان رو از روی دست دین پاک و اتفاقی که نباید می افتاد افتاد darkness از زندان خود ازاد شد. به صورت کلی نشان قفلی برای زندانی کردن darkness بود اما سم و دین در یک جا میخواستند خدا رو زندانی کنند.