marvel villains

ترسناک ترین ویلن (شرور) های دنیای مارول

ژانر ترس همیشه در سرتاسر دنیا طرفدارهای خاص خودش رو داشته، افرادی که از آدرنالین و هیجانی که هنگام ترسیدن به دست میارن لذت میبرن و حتی ممکنه معتاد این حس بشن. به خاطر همین طرفدارهای زیاد ژانر ترس از اول یکی از پرطرفدارترین ها بوده و چه در زمینه فیلم و سریال، چه در زمینه گیم و رمان و کتاب موفق بوده. به همین خاطر شرکت های بزرگ کمیک مثل مارول و دیسی هم به این فکر افتادن که از ژانر ترس هم کمک بگیرن تا مخاطب های بیشتری جذب کنن و اونهارو راضی نگه دارن.

مارول که قطعا میدونین یکی از بزرگترین و مطرح ترین ناشران کمیک در دنیاست هم به ژانر ترس کم و بیش ورود کرده و شخصیت ها و داستان های ترسناک و رمز آلود داشته، که حالا به واسطه نزدیک شدن به هالووین ما تصمیم گرفتیم به چندتا از این شخصیت ها نگاهی بی اندازیم تا شاید کسی که در ایران دوست داشت تا هالووین رو جشن بگیره بتونه از کاستوم ها و داستان های این شخصیت ها استفاده کنه.

۱۰. Skinless Man (مرد بی پوست)

قبل از اینکه بخواد وارد پروژه وپن پلاس (Weapon Plus) بشه، و قبل از اینکه کاپیتان بریتین (Captain Britain) بخواد دستگیرش کنه،  هری پیزر یک جهش یافته بود که میتونست پوست خودش رو دستکاری و کنترل کنه. اون میتونه پوستش رو بکشه و هرکاری که بخواد باهاش بکنه، هری حتی میتونه پوستش رو کاملا از بدنش جدا کنه. پوست هری پیزر همینطور خیلی حساس هم هست و میتونه با لمس یک نوشته اون رو بدون دیدن بخونه، و یا میتونه مواد داخل هوای اطرافش رو تشخیص بده. هری پیزر با این باور که به کشورش خدمت میکنه و باعث پیشرفتش میشه وارد پروژه وپن پلاس شد، و در این پروژه اونها بهش قدرت های بیشتر و قابلیت بیشتری دادن.

پیزر بعد از قدرت گرفتن به روسیه فرستاده شد تا از قدرت هاش استفاده کنه، اون در روسیه تعداد خیلی زیادی از سرباز ها و مزدور های شوروی و همینطور افراد بلند مرتبه رو کشت. در یکی از ماموریت هاش برای پروژه وپن پلاس اون به شدت زخمی شد و رها شد تا بمیره، اما کاپیتان بریتین پیداش کرد و اون رو به زندان انداخت. اون به خاطر قتل ها و کارهایی که مرتکب شده بود گناهکار شناخته شده و پوستش رو از بدنش کندن و جدا کردن. اما نه تنها نمرد، بلکه تبدیل به Skinless man شد.

۹. Red Skull

کسی که توسط شخص هیتلر انتخاب شد تا بتونه نازی هارو به پیروزی در جنگ برسونه، خبیثی به نام یوهان اشمیت که آموزش های خاص رهبری، نبرد تن به تن، استراتژی و….دید تا بتونه اهداف شومش رو به بهترین نحو به انجام برسونه. برای اینکه بتونه ترس رو هم بین سرباز های نازی و هم بین دشمنانش گسترش بده، ماسکی برای خودش درست کرد تا شبیه به یک موجود ماورایی به نظر برسه، و اینطوری رداسکال به وجود اومد.

با اینکه هیتلر و نازی های در جنگ جهانی دوم شکست خوردن و توسط کاپیتان آمریکا و متحدین نابود شدن، اما اشمیت هیچ وقت از هدفش که به زانو در آوردن دنیا بود دست نکشید و تا چندین نسل بعد به کارهاش ادامه داد تا شاید روزی بتونه موفق بشه.

۸. Carnage

کلیتوس کسدی حتی قبل از اینکه دنیا اون رو به عنوان یک سوپرویلن (ابرشرور) بشناسه هم خودش فردی منفور و ترسناک بود. کسدی که یک قاتل سریالیه، کارهای وحشتناکش رو از کودکی و زمانی که مادربزرگش رو با پرت کردنش از پله ها کشته بود شروع کرده. بعد از اینکه پدرش مادرش رو کشت، اون به یک خیریه نگهداری از پسران فرستاده شده که در اونجا تمام کادر کاریش رو کشت و یک دختر رو به جلوی یک اتوبوس هل داد تا کشته بشه و بعدش هم یتیمخانه رو آتیش زد.

بعد از اینکه هزاران نفر دیگه رو هم کشت بالاخره دستگیر شد و به جزیره رایکر منتقل شد، جایی که هم سلولیش کسی نبود جز ادی براک یا همون ونوم. وقتی که سیمبیوت ونوم به جزیره رایکر اومد تا ادی رو آزاد کنه، بخشی ازش اونجا باقی موند و با کسدی ترکیب شد و کارنیج رو به وجود آورد.

۷. MadCap

مردی مذهبی به همراه خانوادش درحال سفر کردن بودن، اتوبوسی که سوارش بودن با محموله ای متعلق به A.I.M تصادف کرد، محموله ای که درحال انتقال بود مقدار خیلی زیادی از ماده شیمیایی X07 بود. همه به جز اون مرد مذهبی در این تصادف کشته شدن. بعد از اینکه مرد در بیمارستان به هوش اومد و متوجه شد که تمام خانوادش کشته شدن، ایمانش رو از دست داد و سعی کرد خودش رو بکشه، که نتیجه ای نداشت جز اینکه فهمید نمیتونه کشته بشه یا آسیب ببینه.

این اتفاق باعث شد که دیوانه بشه و به طور کامل عقلش رو از دست بده ( که همین باعث شد یک قدرت دیگه به دست بیاره، اون میتونه مردم و افراد مختلف رو با روش های مختلف دیوانه کنه). بعد از این اتفاقات اون لقب مدکپ رو برای خودش انتخاب کرد و از اونجایی که فکر میکرد این دنیا هیچ ارزشی نداره و همش هرج و مرجه، تصمیم گرفت که تمام دنیارو به دیوانگی و خرابی و هرج و مرج بکشه.

۶. The Marquis Of Death

کلاید واینچم که در زمین ۱۲۱۹ متولد شده تنها جهش یافته واقعیتیه که توش حضور داره. اون برای اولین بار در کودکی از قدرت دستکاری واقعیتش استفاده کرد و پدر فوت شدش رو به زندگی برگردوند. مادر کلاید که از این قدرتش حسابی ترسیده بود با شمعدان بهش حمله کرد و آسیب های مغزی بهش وارد کرد. کلاید داخل یک تیمارستان زندانی شد و اونجا کاری نمیکرد جز خوندن کمیک های مارول.

وقتی که کمیک های مارولش رو ازش گرفتن، اون از قدرت هاش استفاده کرد تا قهرمان های مارول رو به واقعیتی که توش حضور داشت ببره. کلاید به یونیورس ۶۱۶ برده شد، جایی که در ناحیه ۸۷ زیر نظر آقای شگفت انگیز و چهارشگفت انگیز نگه داشته میشد. اما تنها مدتی بعد، ورژنی شیطانی از کلاید که خودش رو The Marquis Of Deat (مرزبان مرگ) معرفی میکرد، پیداش شد و خرابی های زیادی به وجود آورد.

۵. Brood

برود فقط یک هدف داره، اون هم اینکه بتونه میزبان خوبی پیدا کنه تا بتونن درونش تخم گذاری بکنن و اینطوری جمعیتشون افزایش پیدا کنه و بتونن بخش های بیشتری از یونیورس رو تصرف کنن. برود داخل یک اجتماع گروهی زندگی میکنه، جایی که هرگروه و جامعه قبیله خودشون رو دارن و از ملکه هاشون دستور میگیرن.

از طرف دیگه ملکه های این قبیله ها و گروه ها دستوراتشون رو از برود امپراطور میگیرن. چیزی که اونهارو ترسناک میکنه اینه که اونها بخاطر بقا یا از سر اجبار اقدام به قتل عام و کشتار نمیکنن، بلکه اونها از اینکار لذت میبرن و دوست دارن تا تمام کهکشان رو به خاک و خون بکشن.

۴. Styx

جیکوب ایچورن تا قبل از اینکه بخاطر پول وارد یک تحقیق پزشکی بشه یک بی خانمان معمولی بود. جیکوب به خاطر پول قبول کرد که وارد این آزمایش بشه، اول هم تمام آزمایشات عادی و خوب به نظر میرسیدن، تا زمانی که یک دانشمند یک سرطان جهش یافته رو به جیکوب تزریق کرد که باور داشت باعث میشه انسان در برابر سرطان مصون بشه. اما اون دارو یا هرچیزی که بود جیکوب رو تبدیل به موجودی ناشناخته کرد.

جیکوب تبدیل به یک سرطان متحرک و زنده شده بود به هرچی دست میزد اون رو میکشت، اون اسمش رو هم از اساطیر یونان اقتباس کرد و برای خودش لقب استیکس رو برگزید. اون تقریبا تبدیل به یک مزدور شده و با همکارش یعنی گرالد استون، عملیات های کشتار و ترورهارو قبول میکنه که تابحال چند درگیری هم با اسپایدرمن داشته.

۳. Nightmare

نایتمر یا همون کابوس یکی از اربابان ترس در دنیای ماروله، اون حکمران واقعیت کابوسه (Nightmare Realm)، واقعیتی در بعد رویاها؛ که به همین خاطر احتمال داده میشه منشا تمام کابوس ها و رویاهای ترسناک اونه. اون گاهی افراد معمولی رو داخل رویاها و کابوس هاشون گیر می اندازه تا بتونه از اونها استفاده بکنه و درباره انسان ها و زمین اطلاعات کسب کنه تا بتونه با دشمنش یعنی دکتر استرنج روبه رو بشه.

علاوه بر دکتر استرنج، نایتمر با شخصیت هایی مثل اسپایدرمن، هالک، دکتر دووم و ایکس من هم درگیری هایی داشته. بعد از اینکه حوصلش در بعد خودش سر رفت اون واقعیت خودش رو ترک کرد و به زمین اومد و در زمین انسان هارو مجبور میکرد زمانی که بیدارن در کابوس هاشون زندگی کنن.

۲. Lilith, Mother Of All Demons (مادر شیاطین)

هیچکس اورجین و داستان لیلیث رو نمیدونه. بعضی میگن که اون از اولین افراد حاضر در بهشت و همسر سامائل (Samael) بوده. بعد از اینکه سامائل برعلیه بهشت قیام کرد، لیلیث هم بهش پیوست و اینطوری هردوی اونها از بهشت رونده شدن و به جهنم فرستاده شدن، جایی که سامائل، ستن (satan) نام گرفت.

اما افراد دیگه میگن که لیلیث اولین انسان زن بوده که توسط خدا برای همراهی آدم انتخاب و خلق شده بوده که اون به جای آدم تصمیم گرفته با مفیستو همراه بشه. اون در بدن اژدها تیامات گیر افتاده بود، تا زمانی که دانشمندان بدن تیامات رو در گرین لند پیدا کردن و باعث آزاد شدن لیلیث شدن.

۱. Demogoblin

بعد از اینکه دیگه از شکست های متدوال از اسپایدرمن خسته شده بود، هاب گابلین به ان‎آستیر شیطان (N’astirh) پیشنهاد داد تا در عوض فروختن روحش قدرت شکست دادن اسپایدرمن رو به دست بیاره. اما ان‌آستیر در عوض قبول کردن پیشنهاد هاب گابلین، این سوپرویلن رو تحت تصرف خودش درآورد و به زمین حمله کرد.

هاب گابلین با شیطانی که تسخیرش کرده بود مبارزه کرد و با سختی تونست اون رو از خودش خارج کنه، و باعث به وجود اومدن دیمن گابلین (گابلین شیطانی) بشه. اما برعکس اکثر ویلن ها دیمن گابلین علاقه ای به قدرت و یا تصرف دنیا و پول نداره، تنها چیزی که اون میخواد کشتن گناهکارانه و هدفش اینه که زمین رو از گناهکاران با کشتنشون پاک کنه.

به نظرتون کدوم یکی شخصیت مرموز تر و ترسناک تریه؟ اگه شخصیت دیگه ای هم میشناسین که باید توی این لیست میبود توی کامنت ها بگین.

منبع : CBR


بخوانید :

کمیک joker Black Label (ترجمه شده)

۱۵ لباس و کاستوم برتر دردویل

۱۰ تا از بهترین فیلم های کمیک دهه ۲۰۰۰ میلادی

۱۰ چیزی که درباره گوست (ویلن انت من ۲) نمیدانستید!!!

تریلر حذف شده سریال The Boys


guest
15 دیدگاه
جدیدترین
قدیمیترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
دیدن همه کامنت ها
جیسون تاد(نریمان سابق)

چقدر ترسناک😂
جوکر و نکرون و ترایگان از همشون ترسناک ترن
رد اسکال هست تانوس نیس؟😂

دیسی فندوم

وای ترسیدم 😐😐😑😑 ( رد اسکال کجاش آخه ترسناکه)

Mahdiar@venom

به نظرم کارنیج لیاقت رتبه اول هم داشت ،اما شخصیت هایی مثل کنال، بولزای ،سن ایتر و جیگسا از قلم افتادن دیمو گابلین هم شخصیت با حالی هست.

امیر مهدی رشیدی

مربیوسم باید توش میبود

امیر مهدی رشیدی

به نظر من ونوم باید توش میبودو اینکه باید جلو تر از کارنیج میبود

علی

اره دقیقا

Mahdiar@venom

فکر کنم تا حالا یه کمیک با حضور کارنیج نخوندی،ونوم شخصیت مورد علاقه من هست ولی به پای کارنیج نمی رسه ،هم کارنیج خطر ناک تر از ونوم است و هم کلتوس کسدی یه دیوونه زنجیری هست،تازه این مقاله مربوط به شرور ها هست ،کارنیج استاد سلاخی کردنه ولی خوب براک ادم عاقلی هست و از همون اول هم فقط با مرد عنکبوتی مشکل داشت ،الان هم یه قهرمان هست

ممد گنده

با لیست موافقم

ابراهیم محمدی

واقعا چطور دلت امده کارنیج رو رتبه ی 8 بزاری . ناموسا این چکاری بود . کارنیج (کلتوس کسدی) هر کی رو ببینه سلاخی می کنه . اصلا خانوادگی و نسل به نسل اینا روانی بودن . از اون مادرش که تو تیمارستان بدنیا اووردتش. تا جد جد جدش که اولین تیمارستان روانی واس خاطر ش ساختن. ت خودت جرئت می کنی تو یه کوچه باهاش تنها باشی. مخصوصا بعد اینکه یکی از نقطه ضغف هاش رو برطرف کرده . راستی چرا نال(knull) رو تو لیست نزاشتی .یا لوکی رو . یا بولز آی که فک کنم از جوکر هم… بیشتر

Ghost Rider

به نظرم موربیس و ونوم هم می بایست تو لیست می بودن

A.A

یه بار دیگه لطفا به اسم مقاله نگاه کنید ممنون

صادق محمدی

به نظرم کارنیج باید تو رتبه بالا تری قرار بگیره

RED NIGHTWING

آره کارنیج ترسناکترینه

Christ8234

به نظر من شماره ۳ ترسناک تره و شماره یک بد نیست شاید بخاطر اینکه گناهکاران جمعیت زیادی داره رتبه یک گرفته، درسته؟