dc facts

۱۰ فکت عجیب و جالب از دنیای دیسی که نمیدانستید!!

در سال ۱۹۳۴ مالکوم ویلر نویسنده مجله های سرگرمی، شرکتی به اسم National Allied Publications با هدف پیشرفت و ایجاد تحولی بزرگ در صنعت سرگرمی تاسیس کرد.حالا هشتاد سال بعد، این کمپانی به نام DC شناخته میشه و تبدیل به یکی از موفق ترین و پرطرفدارترین انتشارات کمیک بوکی تاریخ شده، این کمپانی و دنیای دیسی تعداد زیادی قهرمان های به یاد ماندنی و دوست داشتنی داره و کمیک های خاطره انگیزی هم تولید کرده که برای حدود هشتاد سال تونسته تعداد زیادی آدم رو همراه و طرفدار خودش بکنه.

این دنیای عظیم و هشتاد ساله دیسی تعداد خیلی خیلی زیادی کمیک و شخصیت داره و تقریبا میشه گفت در دنیا کسی نیست که همه این کمیک هارو به صورت کامل و دقیق خونده باشه تا بتونه درباره همه نکات و رازهای جالبی که این دنیا درخودش نگه میداره صحبت کنه یا نظر بده، برای همین ما چندتا از جالب ترین اتفاقاتی که در طول عمر دنیای دیسی اتفاق افتاده و احتمالا از چشم شما پنهان بوده رو لیست کردیم.

۱۰. محمد علی کلی توی مسابقه بوکس سوپرمن رو شکست داده

محمد علی کلی معروف ترین و پرطرفدارترین بوکسور تاریخ که بدون شک همه اسمش رو شنیدین یکی از قدرتمندترین بوکسور های جهان بوده. در یکی از داستان های سوپرمن، محمدعلی مردی بود که سوپرمن رو در ورزش به چالش کشید و با اینکارش نشون داد که لقب ورزشکار قرن براش مناسبه.

این مسابقه توسط شخصیت های جالبی هم مثل گروه بیتلز و جاستیس لیگ تماشا میشد و مسابقه خیلی گرمی هم بود.در اصل این مسابقه برنامه سوپرمن برای نجات دادن زمین در برابر گونه ای فضایی بوده که سوپرمن هم البته از قدرت های ماورایی و قهرمانیش استفاده نکرده و بیشتر بحث این مسابقه افتخار کسب کردن بوده که محمدعلی کلی موفق شده در ادامه مسابقه سوپرمن رو ناک اوت کنه و عنوان قهرمان زمین رو به دست بیاره.

۹. دیسی یکبار شخصیتی به اسم داگ ولدر (جوش دهنده سگ) خلق کرد

داگ ولدر قابلیت ها و ویژگی های زیادی داره تا بشه به عنوان یک ابرقهرمان بهش احترام گذاشت.اون از ابتدای حضورش شخصیتی مرموز و عجیب بود که این ویژگی با ماسک زدن اون بیشترهم میشد، و نویسنده های دیسی برای مرموز تر کردن این شخصیت تصمیم گرفتن که این شخصیت اصلا صحبت هم نکنه.

متاسفانه، همونطور که اسمش نشون میده قدرت این قهرمان جوش دادن سگ ها به صورتِ دشمن ها و رقیب هاشه.اون اینکار رو با مهارت بالا و روش های خاصی انجام میده، اما این شخصیت هرچی بود ابرقهرمان نبود و بعد از مدتی هم از دنیای دیسی حذف شد.

۸. اسکال فانتر با رئیس جمهور آبراهام لینکولن مچ انداخته

درکنار جونا هنکس، بریان وحشی معروف به اسکال فانتر هم یکی از محبوب ترین شخصیت های غرب وحشی دنیای دیسیه.در یکی از داستان های عجیبش برایان با شونزدهمین رئیس جمهور ایالت متحده وارد جنگ و رقابت شد، دو شخصیت کاملا متفاوت با پیشینه ای متفاوت و شخصیت های مختلف.

این نبرد مچ اندازی برای تست زدن قدرت و به دست آوردن افتخار و احترام برای برنده بود، اما بعد از چندساعت مسابقه به صورت مساوی و ناتوانی هرکدوم از طرفین در شکست دادن طرف دیگه، اونها تصمیم گرفتند که مسابقه رو تموم کنن و هردو قبول کردن که احترام و افتخار طرف دیگه رو به دست آوردن.

۷. فلش و سوپرمن با هم مسابقه دادن

کلارک کنت ممکنه که مرد پولادی باشه، اما فلش هم سریع ترین انسان زندست.برخلاف سوپرمن فلش میتونه در زمان سفر کنه و به بُعد های دیگه وارد بشه دلیلش هم اینه که اون از نور سریع تره.جواب دادن به سوالی مثل این که مارول بهتره یا دیسی سخته.جواب دادن به اینکه سوپرمن سریع تره یا فلش هم به همون سختیه.

این دوتا شخصیت دوست که هردو عضو جاستیس لیگ هم هستند در زمان مبارزه با بدی ها و شرارت هردو قدرت خوبی دارن، اما وقتی که بحث سرعت و انعطاف پذیری برسه اون هم بین این دو نفر، فضا و زمان و نفس خود شخصیت تاثیرگذاره.در یکی از داستان ها این دو شخصیت با هم مسابقه دادن و از سیاره و منظومه هم خارج شدن، اما مسابقه مساوی به پایان رسید.

۶. دنیاهای مارول و دیسی وارد نبرد شدن

این سری یکی از بزرگترین و به یاد ماندنی ترین کمیک های تاریخه که برای همیشه در پیشینه صنعت کمیک به یاد میمونه.صنعت کمیک در آمریکا متولد شده و بزرگترین کمپانی های کمیک هم در همین کشور هستند یعنی مارول و دیسی.به همین دلیل این دو کمپانی تصمیم گرفتند چیزی به طرفدارهاشون بدن که شاید دیگه هیچ وقت نتونن بدستش بیارن و البته که قبلش هم نداشتن؛یک کراس اوور.این سری شامل دوازده تا نبرد یک در برابر یک بود که پنج تا از اونها با توجه به رای و نظر طرفدارها مشخص شده بودند.

به صورت کلی مارول تونست توی این نبردا برتر باشه، در این نبردها اتفاقات جالبی هم افتاد، برای مثال بتمن تونست کاپیتان آمریکا رو شکست بده، و ولورین هم تونست لوبو رو شکست بده.

۵. آمازون ها به واشنگتن حمله کردند

بعد از اینکه پرنسس دایانا یا همون واندروومن به خاطر مشکل های قانونی تحت پیگرد دولت آمریکا قرار گرفت، آمازون ها به پایتخت این کشور یعنی واشنگتن حمله کردند و خون و خون ریزی هم به راه انداختند.این سری با اینکه داستان اصلی برسر واندروومن بود و به خاطر اون خشونت های خیلی زیاد و کشتار های بزرگی هم انجام شد، اما خود دایانا در چندصفحه بیشتر حضور نداشت.

این سری شامل سوءقصد کردن به رئیس جمهور توسط آمازون ها، کشتار بی گناهان، کشتار زن ها و بچه و نابود کردن اماکن واشنگتن میشد.

۴. جوکر توی دومین حضورش کشته شد

شوکه کنندس! با توجه به اینکه جوکر یکی از بزرگترین جنایت کاران و حاکم مطلقه جرم و جنایت در گاتهامه، سخته که بخوایم باور کنیم در دومین حضورش کشته شد، اما این اتفاق با تصمیم نویسنده های این شخصیت انجام گرفت.اما با توجه به شخصیت جالب و جامعه ستیزی که داشت و عمق نسبی خوبی که داشت واکنش های خیلی زیادی از طرف طرفدارها گرفت.

با توجه به این محبوبیت و اینکه جوکر یکی از اعضای لازمه و مهمه دنیای بتمن، دوباره برگردونده شد و در سِیر داستانی و کمیک ها قرار گرفت.جوکر باعث و بانی چندتا از بزرگترین تراژدی ها مثل کشتن جیسون تاد(دومین رابین)، فلج کردن بارابارا گوردون(دومین بتگرل) و… است.این هم باید قبول کرد که بروس وین بدون جوکر، بتمن نیست.

۳. جان کنستانتین خالق خودش آلن مور رو ملاقات کرده؟

به عنوان پروتاگونیست سری هل بلیزر، یک شخصیت منفی و پیچیده و جالب با ویژگی های خاص که در لندن زندگی میکنه، باید اعتراف کرد که کنستانتین بهترین و پیچیده ترین آنتی هیروی تاریخ کمیک بوکه.کنستانتین توسط نویسنده معروف انگلیسی آلن مور در سال ۱۹۸۵ خلق شد.این شخصیت به سرعت تبدیل به یکی از مهمترین شخصیت های دنیای دیسی شد.مور به عنوان یکی از بهترین نویسنده های فانتزی در سال ۱۹۹۳ در مصاحبه ای با مجله ویزارد گفته که کنستانیتن رو در زندگی واقعی دیده.مور گفته:

یک روز، من توی وستمینستر لندن بودم، این موضوع مال بعد از معرفی کردن شخصیته و من هم توی یک ساندویچی نشسته بودم.ناگهان اتفاق افتاد، جان کنستانتین بالای پله ها واستاده بود.اون کت چاک دارش تنش بود و توی زمانی که دیدمش اون اصلا شبیه استینگ نبود، اون خوده جان کنستانتین بود.اون بهم نگاه کرد، مستقیم توی چشم های زل زد، خندید، یک حس توطئته آمیزی داشت، و بعدش فقط رفت یک گوشه ساندویچی نشست.من نشستم و با خودم فکر کردم که باید برم اونجا بببینم واقعا اونه؟یا باید فقط ساندویچم رو بخورم و برم؟تصمیم گرفتم که از اونجا برم.اینطوری امن تر بود.من هیچ چیزیو نمیخوام ثابت کنم ولی میگم که این اتفاق افتاده.داستانی کوتاه و عجیب.

آلن مور در مصاحبه با مجله ویزارد

۲. سوپرمن در اصل یک بیمار خودبزرگ‌بینی کچل بوده

بدون شک، آخرین بازمانده و پسر کریپتونی یکی از اولین مبارزان جنایته که با شنیدن قهرمان به ذهن هرکسی خطور میکنه.اون تبدیل به نماد دنیای کمیک و یکی از محبوب ترین و تاثیرگذارترین شخصیت های دنیای دیسی و کل دنیای کمیک بوک شده.

اون ظاهری جذاب، قدی بلند، چهره ای کاریزماتیک و البته موهای مشکی و لخت فضایی داره.اصلیت و ظاهر اصلی اون حتی نزدیک به چیزی که ما دیدیم هم نیست، خالق های اصلی این شخصیت یعنی جری سیگل و جوی شاستر سوپرمن رو دانشمندی قد کوتاه، کچل و بدقیافه درست کرده بودن که از بیماری خودبزرگ بینی و کم بود توجه هم رنج میبرده.این شخصیت خیلی شبیه به پروفسور ایکس دنیای مارول و ایکس من ها میشه، اما این سوپرمن اولیه قدرت تلپاتی و ذهن خونی هم داشته.

از بدشانسی اونها، شش سال طول کشید تا ناشری برای انتشار و چاپ شخصیتشون پیدا کنن.خوشبختانه بعد از گذشت زمان و دست بردن چند نویسنده دیگه در این شخصیت، داستان به کلی تغییر کرد و سوپرمن تبدیل به نماد امید در دنیای و قدرت های زیاد شد، که میشه گفت تا حدودی سوپرمن اصلی به شخصیت لکس لوتر منتقل شد.

۱. اسم اصلی واندروومن (زن شگفت انگیز) Suprema (والاترین) بوده

yearone-wonderwoman

واندروومن بالاخره تو سال ۲۰۱۷ فیلم اختصاصی خودش رو به دست آورد و تبدیل به یکی از شناخته شده ترین قهرمان های دنیای سینمایی دیسی شد.اما خیلی قبل از این هم واندروومن به عنوان یکی از تاثیرگذارترین و مهم ترین شخصیت های دنیای دیسی حضور داشته و همیشه در جاستیس لیگ خوش درخشیده.حالا واندروومن اسمی قدرتمند شده و نوعی برندی شده مثل سوپرمن و بتمن، اما اول قرار بوده که اسم این شخصیت سوپرما باشه.

در سال ۱۹۴۰ تعدادی محقق و دانشمند تصمیم گرفتند به تحقیق درباره اثار مخرب کمیک بوک ها به روی کودکان، و این تحقیق بالافاصله به دلایل مختلف گسترش پیدا کرد.چارلی گینس که در اون زمان ناشر اصلی سوپرمن بود یک جامعه شناس به اسم مارتسون رو برای پیدا کردن راهی استخدام کرد، مارتسون بلافاصله پیشنهاد داد که باید شخصیت قهرمانی قدرتمند و زن خلق کنیم تا بار منفی حمله ها به کمیک بوک کمتر بشه.چارلی گینس در ابتدا متقاعد نشد.

به همین دلیل خود مارتسون برای اولین بار در فبریه ۱۹۴۱ اولین داستان اولیه قهرمان زن خودش به اسم سوپرما رو منتشر کرد.شلدون مایر که در اون زمان طراح سوپرمن بود، قبول کرد که در کار طراحی این شخصیت حضور داشته باشه اما اسمی ازش برده نشه، احتمالا دلیل اصلی این شبیه بودن بیش از حد سوپرما به سوپرمن بوده و بعدا هم به همین دلیل ایا اسم تغییر کرد.

کدوم فکت از همه برای شما جالب تر بود؟؟؟


بخوانید:

نقد فصل دوم سریال Altered Carbon

تاثیرگذارترین رویدادهای دیسی

نقد فیلم بلادشات

استرنجر تینگز:۵ صحنه درخشان الون

استرنجر تینگز:۵ اشتباه بزرگ الون


instagram
COMICON-SHOP