بیش از 70 ساله از کمیک ها بعنوان منبعی برای اقتباس و ساخت فیلم های سینمایی استفاده میشه. برخی از اون فیلم ها مشهور شدن (مثل سری فیلم انتقام جویان، سریال های فلش گوردون)، برخی در فروش گیشه شکست خوردن (مثل فیلم جونا هکس)، و برخی کاملاً ناشناخته و غیر مشهورن (مثل فیلم تِیلسپین تامی، اصلاً کسی هست این فیلم رو بشناسه؟). اما تعداد کمی از این فیلم ها تقریباً پنهانی از خاستگاههای کمیکی خودشون به سینما راه پیدا کردن، و مخاطبان زیادی از منشأ اصلی اون ها بیخبرن. آیا می دونستین که منبع و منشأ فیلم «آبی گرم ترین رنگ است» یک کتاب کمیک بود؟ پلیس زمان چطور؟ و یا حتی گینزبورگ؟ برای دیدن لیستی از اقتباس های شگفتانگیز از کمیک ها و رمان های گرافیکی – و نگاهی دقیقتر به منبع اصلی این فیلم ها، این مقاله رو باهم بررسی میکنیم.
کمیک : پیر پسر (1996-1998) (Old Boy)
فیلم ها: پیر پسر (پارک چان ووک، 2003)، پیر پسر (اسپایک لی، 2013)
این مجموعه مانگای ژاپنی به نویسندگی گارون تسوچیا و نوبواکی ماینگیشی الهام بخش دو فیلم جداگانه بود. اگرچه ایده اصلی زندانی شدن قهرمان داستان در هر دو نسخه یکسان بود، اما تفاوت های مهمی هم بین اون ها وجود داره. در مانگا، قهرمان داستان به مدت یک دهه زندانی شده. در فیلم 2003 مدت زندانی بودنش 15 سال بود و در نسخه 2013 به کارگردانی اسپایک لی مدت اون به 20 سال افزایش پیدا میکنه. نسخه 2003 به کارگردانی پارک چان ووک تاریک ترین داستان رو داره. در مانگای اصلی، هیچکس تا آخر فیلم نمیمیره، و با وجود قاببندی کمیکمانند پارک، مبارزه معروف با چکش در اون وجود نداره. به طور مشابه، در حالی که رابطه جنسی نامشروع جزء لاینفک طرح اقتباسی در فیلم سال 2003 بود، چنین جنجالهایی در نسخه اصلی وجود نداره.
کمیک: ماجراهای خارقالعاده ادل بلان سک (1976 تا کنون)
فیلم: ماجراهای خارق العاده ادل بلان سک (لوک بسون، 2010)
فیلم های لوک بسون همیشه حال و هوای کمیک بوکی قویای داشتن. در واقع، این که فیلم های لئون حرفهای و عنصر پنجم با اقتباس از کتابهای گرافیکی ساخته نشدن، به نظر غیر معمول میاد، با اینکه حتی در تولید فیلم عنصر پنجم از نویسندگان کتاب کمیک هم استفاده شد. به طرز شگفت انگیزی، تا سال 2010 طول کشید تا لوک بسون سرانجام یک کمیک واقعی رو اقتباس کرد و از سریال فرانسوی طولانی مدت ژاک تاردی به همین نام الهام گرفت. بسون در ساخت فیلم به لحن سرگرمکننده ماجراجویی و تاریخی کمیک اصلی وفادار موند و اون رو کاملاً در طی داستان فیلم رعایت کرد و در نتیجه این فیلم بعنوان بهترین فیلم اون پس از فیلم نیکیتا (محصول 1990) شناخته شد.
کمیک: تحت تعقیب (2003-2005)
فیلم: تحت تعقیب (تیمور بکمامبتوف، 2008)
در حالی که این اقتباس سینمایی شاید بیشتر به خاطر نقش آفرینی آنجلینا جولی شناخته شده باشه، اما ثابت شد که کمیک منبع اون، یکی از موفق ترین کمیک های مارک میلاره. اگرچه تفاوتهای زیادی بین داستان فیلم و کمیک وجود داره، از جمله خشونت بسیار بیشتر در کمیک. شخصیت هایی مانند جانی تودیکس و شت هد (که در پایان تا حد مرگ سفید میشه) و یک ابرقهرمان شبیه سازی شده که مبتلا به سندرم داونه هم در کمیک حضور دارن که در فیلم نیستن. در حالی که داستان فیلم بسیار تهاجمی به پایان میرسه (که در اون جیمز مک آووی از تماشاگران میپرسه: “این اواخر شما ها داشتین چه غلطی میکردین؟”)، در کمیک اصلی میلار اون رو خیلی خشن به اتمام میرسونه: “این صورت منه وقتی که دارم همچین بلایی سرتون میارم. “
کمیک: بدل ها (2005-2006)
فیلم: بدل ها (جاناتان موستو، 2009)
نسخهی فیلم این کمیک بسیار ناامیدکننده بود، اون هم نه فقط بهخاطر کلاه گیس واقعاً افتضاح بروس ویلیس، اما این مسئله به خاطر عدم تلاش نیست. کارگردان این فیلم، جاناتان موستو، به ایده اصلی داستان کمیک وفادار بود – آینده ای که در اون مردم کاملاً خانه نشین شدن و اکثراً از طریق ربات های انسان نمای کنترل از راه دور در جامعه زندگی میکنن، تا این که رخ دادن یک قتل، این سیستم رو مختل می کنه – تا به اینجا، این اتفاقات در فیلم جزئیات بیشتری رو به داستان کمیک اضافه میکنن. در این فیلم، یک مهاجم ناشناس نه تنها یک ربات انسان نمای بدل (مانند کمیک)، بلکه اپراتور انسانی اون رو هم نابود میکنه و در نتیجه احساس خطر بسیار بیشتری رو در میان مردم ایجاد میکنه. با اینکه در مجموع این فیلم، فیلم خوبی نبود، اما حداقل جزئیاتی به داستان کمیک خودش اضافه کرد.
کتاب کمیک: جادهای به سوی تباهی (1998، بهعلاوه دنبالههای اسپینآف)
فیلم: جاده ای به سوی تباهی (سام مندز، 2002)
دومین فیلم دشوار سم مندز در واقع بر اساس نه یک، بلکه دو کتاب کمیک ساخته شده بود: مجموعهای به همین نام اثر مکس آلن کالینز، که به نوبه خودش بر اساس مجموعه مانگای ژاپنی سال 1970، گرگ تنها و توله نوشته شده بود. با این حال، نسخه آلن کالینز چندین نسل رو در بر می گیره، از رکود بزرگ تا آمریکای پس از جنگ ویتنام، در حالی که اتفاقات و داستان این فیلم در سال 1931 رخ میده. ممکنه که این فیلم خیلی بر داستان رخ داده در کمیک متمرکز نباشه، اما میشه ریشه های اون رو در فیلمبرداری خیره کننده زیر باران ببینین. – که برای فیلمبردار فقید کنراد هال پس از مرگ جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری رو به ارمغان آورد.
کمیک: گینزبورگ (2010)
فیلم: گینزبورگ: یک زندگی قهرمانانه (ژوآن اسفار، 2010)
ژوآن اسفار، نویسنده و کارگردان این فیلم، مطمئناً خوشحال نخواهد شد که فیلمش رو در این فهرست ببینه. در حالی که طرح فیلم از ابتدا از طریق طراحی ها و طرح های کمیک بوک نوشته شده، اون اصرار داره که این مسئله فقط به این دلیل بود که “روش نوشتن خاص خودش به این صورته.” با این وجود، به عنوان یک هنرمند کتاب های کمیک، این فیلم بطور واضح و روشنی ریشه در خاستگاه گرافیکی خودش داره. واضحتر از همه اینکه، یک نسخه انیمیشنی از شخصیت گینزبورگ در طول فیلم ظاهر میشه، که حس و حال فیلم رو محکم به کمیک گره میزنه. متأسفانه، در این فیلم نتونستیم شارلوت گینزبورگ رو به دلیل خارج شدن از این پروژه در فیلمی که در مورد پدرش بود ببینیم، و ظاهراً این مسئله بسیار ناراحتکننده بود.
کمیک: پلیس زمان (1992-1994)
فیلم: پلیس زمان(پیتر هیمز، 1994)
کمیک «پلیس زمان» در سال 1992 تنها برای سه شماره منتشر شد، اما این کمیک مارک ورهیدن باعث ساخته شدن یک فیلم قوی با بازی ژان کلود ون دام، یک مجموعه تلویزیونی در سال 1997 و یک بازی ویدیویی شد. در مورد فیلم باید گفت که ورهیدن نویسنده فیلمنامه هم بوده، و به این ترتیب، شاهد یک فیلم کاملاً وفادار به داستان کمیک و ابر پلیسی که در زمان سفر میکنه، هستیم. در این فیلم، ون دام به طرز شگفتآوری نقش آفرینی بسیار فوق العاده ای داشت و در این نقش خیلی خوش درخشید. هر چند در سال 2003، دنباله ای از این فیلم با نام «پلیس زمان 2: تصمیم برلین» ساخته شد که به معنای واقعی کلمه هیچکس دلش نمیخواست چنین فیلمی رو ببینه.
کمیک: سیم خاردار (1994-1998)
فیلم: سیم خاردار (دیوید هوگان، 1996)
در حالی که فیلم «کازابلانکا 2: دوباره بنواز! دوباره!» شاید هرگز ساخته نشه، ما حداقل نقش آفرینی پاملا اندرسون رو در فیلم «سیم خاردار» داریم. طرح داستان کمیک و فیلم، بطور بسیار ضعیفی از فیلم کلاسیک کازابلانکا محصول 1942 الهام گرفته شده و اندرسون نقشی شبیه به همفری بوگارت در فیلم کازابلانکا یعنی نقش یک مالک کلوپ شبانه رو داره – اما این بار در سال 2017، در خلال دومین جنگ داخلی آمریکا. انصافاً، اون در مقایسه با بوگارت بسیار جذابتره. با وجود این ها، این فیلم همچنان نامزد دریافت جایزه تمشک طلایی بود، اما در مقابل فیلم «رقص برهنه» شکست خورد.
کمیک: فواره (2005)
فیلم: فواره (دارن آرونوفسکی، 2006)
این حماسه رک و پوست کنده آرونوفسکی تقریباً نزدیک بود که ساخته نشه و تا کنسل شدن پیش رفت. قرار بود برد پیت و کیت بلانشت در آن نقش آفرینی کنن و نقش آفرینی اون ها روی هم 70 میلیون دلار هزینه داشت، اما پیت از این پروژه کنار گذاشته شد و تولید فیلم برای مدتی تعطیل شد. آرونوفسکی که از ساخت اون ناامید شده بود، از فیلمنامه بسیار جاه طلبانه خودش به عنوان پایه ای برای یک کتاب کمیک استفاده کرد. تفکر اون چی بود؟ “اگر هالیوود قراره من رو بیچاره کنه، حداقل یک کتاب کمیک از اون میسازم.” پس از اون بود که کمپانی برادران وارنر به آرونوفسکی اجازه ساخت فیلمش رو با نصف هزینه اصلی دادن. با این حال، ارزش این رو داره که این کمیک رو که کنت ویلیامز به تصویر کشیده، بررسی کنیم تا بفهمیم که دیدن فیلمی که از اون ساخته شده چگونه به نظر میرسه.
فیلمها: خانواده آدامز (بری سوننفلد، 1991)، ارزشهای خانواده آدامز (بری سوننفلد، 1993)، دورهمی خانواده آدامز (دیو پین، 1998)
گومز، مورتیشیا، ونزدی، لورچ و خانواده به لطف وجود فیلمها و سریالهای تلویزیونی اونقدر مشهور شدن که به راحتی میشه فراموش کرد که خاستگاه اون ها در یکی دیگه از مؤسسات فرهنگی یعنی نیویورکر، بوده. چارلز آدامز نوشتن این کمیک رو در سال 1938 آغاز کرد و بیش از نیم قرن طول کشید تا این کمیک به سینما راه پیدا کنه. با این حال ارزش صبر کردن رو داشت. رائول جولیا نقش گومز بانمک و بطور عجیب و غریبی جذاب رو بر عهده داره و به همراه آنجلیکا هیوستون یکی از وفادارترین زوج های متاهل سینما رو تشکیل میدن. با این حال فیلم، داستان اون ها رو بروزرسانی و به شدت به جزئیات داستان اون ها در کمیک اضافه میکنه، که علیرغم اینکه 50 سال در حال انتشار بوده، به طور قابلتوجهی جزئیات کمی داشته: تا قبل از سریال تلویزیونی اون ها در سال 1964، حتی نامهای فردی به افراد این خانواده داده نشده بود.
کمیک: از جهنم (1989-1996)
فیلم: از جهنم (برادران هیوز، 2001)
طرفداران کتاب های کمیک بدون شک، وجود این فیلم در لیست رو توهین به خودشون میدونن، اما این فیلم به قدری از داستان منبع خودش دور بود که به راحتی میشه فراموش کرد که از داستان معروفش به نویسندگی آلن مور افسانه ای، که با نوشتن کمیک «نگهبانان»مشهوره، سرچشمه گرفته. در کمیک اصلی که فضایی تیره و تاریک داره، فردریک آبرلاین یک شخصیت بداخلاق و ترسناکه، اما در فیلم این نقش توسط جانی دپ به تصویر کشیده میشه که مور از اون به طور تحقیر آمیزی بهعنوان «شیک پوش دائم الخمر» یاد کرده. اگرچه فیلم بسیاری از پیچیدگی متن منبعش رو کاملاً حذف کرده، در عوض به یک معمای ساده تبدیل شده و بیننده رو سردرگم نمیکنه، اما فیلم بهتر از اون چیزیه که ممکنه به خاطر بیارینش. با این حال، میراث ماندگار تاسف باری که از اون به جا مونده، بیگانگی های مداوم مور با سینمای هالیووده.
کمیک: فراموشی (2009)
فیلم: فراموشی (جوزف کوشینسکی، 2013)
مانند فیلم گینزبورگ، این فیلم هم یک فیلم فریب آمیز بود . در سال 2009، جوزف کوشینسکی با رادیکال کامیکس برای تولید چیزی که معادل یک رمان گرافیکی و مفهوم ترکیبی بود، شریک شد. این کار کوشینسکی به عنوان راهی برای ارائه دیدگاه اصلی و سینمایی خودش به استودیو عمل کرد. ممکنه به نظر برسه که جلوههای بصری خیرهکننده این فیلم از یک کتاب کمیک الهام گرفته شده، اما نقش آفرینی چهرههای معروفی مثل تام کروز و اولگا کوریلنکو در کنار هم همیشه جذاب بوده و هست. به این ترتیب، کمیک و فیلم به شدت در هم تنیده شدن و کوشینسکی از همون ابتدا مغز متفکر هر دوی اون ها بوده.
کمیک: سابقه خشونت (1997)
فیلم: سابقه خشونت (دیوید کروننبرگ، 2005)
این فیلم کلاسیک کروننبرگ برای چیزی بیش از بازی فوق العاده ویگو مورتنسن و صحنه های بیعیب و نقصش قابل توجه بوده و هست – همچنین این فیلم یکی از بهترین اقتباسها از کمیک هاست که تاکنون ساخته شده. با این حال، جاش اولسون، فیلمنامه نویس این فیلم، داستان اصلی رو به طور قابل توجهی تغییر داد. در حالی که این کمیک دارای یک فلش بک طولانیه که به بررسی تاریخچه شخصیت اصلی با اوباش می پردازه، فیلم داستانی خطی و رو به جلو داره. بدتر از همه، شخصیت ویلیام هرت از دوست وفادار دوران کودکی قهرمان فیلم، که به طرز وحشتناکی توسط اوباش شکنجه شده بود، به برادر قهرمان فیلم، که یک رئیس اوباش پشیمان از کارهاشه، تغییر داده شده. با این حال، هر دو فوق العاده هستن و به طرز درخشانی همدیگه رو تکمیل می کنن.
کمیک: بیگانه علیه غارتگر (1989-تاکنون)
فیلم ها: بیگانه علیه غارتگر (پل دبلیو. اس. اندرسون، 2004)، بیگانه علیه غارتگر: آمرزش خوانی (گرگ و کالین استراوس، 2007)
این مشهورترین و طولانیترین ترکیب ژانر نه در بازی مشهور سوپر نینتندو در سال 1993، بلکه در کتابهای کمیک ریشه داشت. با این حال، در حالی که این مفهوم و موضوع مفرح و دلنشین برای طرفداران هم در کمیک و هم روی صفحه کامپیوتر شکوفا شده بود، در سینما به مشکل برخورد. تمام محبوبیت و جایگاه فرنچایز اصلی «بیگانه» در هیاهوی بیهوده و افتضاح پل دبلیو. اس. اندرسون از بین رفت، در حالی که «برادران استراوس» با کارگردانی فیلم دوم این مجموعه مهر تاییدی بر این مسئله زدن که این فرانچایز سینمایی در سال 2007 کاملاً متوقف میشه. ساخت بازی ها و کمیک های بیگانه علیه غارتگر به سرعت ادامه داره. اما سینما از آن زمان دیگه فیلمی با این موضوع به خودش ندیده.
کمیک: مردان سیاه پوش (1990-1997)
فیلمها: مردان سیاهپوش (بری سوننفلد، 1997)، مردان سیاهپوش 2 (بری سوننفلد، 2002)، مردان سیاهپوش 3 (بری سوننفلد، 2012)
بیست و پنج سال از اون زمان می گذره و فرانچایز فیلم مردان سیاهپوش هنوز هم موفقه و ادامه داره. شاید دلیل اصلی این مسئله، فضای کمدی بین تامی لی جونز و ویل اسمیت باشه، اما فرض و داستان اصلی کمیک هم بسیار قوی به نظر میاد: یک گروه مخفی از مردان (و زنان) با لباس های شیک که مخفیانه با کمک ابزارهای پاک کننده حافظه، جهان رو از دست موجودات فرازمینی نجات میدن. با توجه به گستره وسیع فیلم ها و استفاده فوق العاده از تصویرسازی های کامپیوتری، تعجب آوره که بفهمیم کمیک ها حتی جاه طلبانه تر و تاریک تر از فیلم ها هم بودن. نویسندگان این کمیک، لوول کانینگهام و سندی کاروترز، به جای محدود کردن هیولاهای داستان به بیگانگان، تقریباً هر چیز ماوراء الطبیعه ای از جمله گرگینه ها، زامبی ها و شیاطین رو هم وارد داستان کردن.
منتظر قسمت های بعدی این مقاله و فیلم های کمیک بوکی ناشناخته دیگه باشید….
بخوانید :
۱۰ تا از بهترین انیمیشن های جاستیس لیگ
۱۰ داستان ترسناک دیسی که دوست داریم ازشون فیلم ببینیم
برادر تانوس کیه؟؟؟
۵ فیلم ترسناک برتر براساس واقعیت!!!