اکثرا قهرمانها رو به نوری تشبیه میکنن که به تاریکیها غلبه میکنن، ولی مارول قهرمانهایی رو معرفی کرده، که به نوبه خود ترسناک و دلهره آورن.قهرمانها، اکثرا، خوش لباس و خوش رنگ و لعابن. اونها بازتاب خوبیهای درونی هر انسانن، و با پوشیدن لباسهایی با رنگهای شاد و استفاده از قدرتهاشون برای مبارزه با تاریکیها، کمک میکنن که شب به پایان برسه و دوباره نور خورشید رو ببینیم. با این حال، بعضی از قهرمانها به رنگ شاد اعتقادی ندارن. بعضی از اونها توی همون تاریکیهایی زندگی میکنن که بقیه ازش فراریان. این قهرمانها با روشهای ترسناکی به جنگ دشمنا میرن.
در دنیای مارول، این قهرمانهای تاریکی سراغ کارهایی میرن که شاید بقیه قهرمانها جرئتش رو نداشته باشن. حریف اونها کابوسهای شبانه است. هیولاهای واقعی که دنیا از مردم عادی پنهون کرده. این قهرمانها مردا و زنایی هستن که وقتی از کنار یه قهرمان دیگه رد میشن لرزه به تنشون میندازن، با وجود اینکه تو یه جبهه میجنگن. اونها محافظهای تاریکیان، و دلیل کابوس دیدن شیاطین.
10. Ghost Rider (روح سوار)
با اینکه انسانهای زیادی میزبان گوست رایدر بودن، دلیل وجود داشتن این قهرمان همیشه یه چیز بوده… شیاطینی که لازمه مجازات بشن، و روح انتقامجو میخواد این مجازات رو تو بشقاب بهشون تقدیم کنه.جمجمهی آتشین و نگاه نافذ، که باعث میشه قربانی گوست رایدر همون عذابی رو متحمل بشه که قبلا خودش برای دیگران بوجود آورده، گوست رایدر رو به قهرمانی تبدیل میکنه که کسی دلش نمیخواد به سراغش بره. گفته میشه خدا خودش گوست رایدر رو خلق کرده، و جز خودش کسی نمیتونه اونو از بین ببره.
9. Punisher (مجازات گر)
برای اکثر افراد، دلیلی برای ترس از پانیشر وجود نداره، ولی برای تبهکارها، بزرگترین تهدیدیه که میتونن تصور کنن. شاید تنها سلاحهای پانیشر، تفنگ و چاقو و بمب باشه، و دربرابر کسی مثل تانوس کاری از پیش نبره، ولی برای قاتلها، کلاهبردارها و قاچاقچیها به اندازه کافی کشنده است.پانیشر مثل جیسون وورهیز از جهان زیرین (شخصیت فیلم جمعه روز سیزدهم ماه) میمونه. مهم نیست چه بلایی سرش بیارن، فرانک کسل کم نمیاره. از جایی به حریفش ضربه میزنه که انتظارش رو نداره و انبوهی از اجساد رو پشت سرش جا میذاره. و باز هم مثل جیسون، فقط یه راه هست که هدف پانیشر قرار نگیری… قانون رو زیر پا نذاری.
8. Sleepwalker (خواب گرد)
وظیفه اسلیپ واکر، بعنوان یه موجود از بعد خیالات، محافظت از موجودات دربرابر مخلوقاتی بود که سعی میکنن از طریق خواب بهشون صدمه بزنن، و وارد بدنهاشون بشن. بعد ار اینکه توسط یکی از همین مخلوقات داخل ذهن یه دانشجو گیر کرد، اسلیپ واکر تصمیم گرفت تا از قدرتهاش برای مبارزه با جنایتکارهای روی زمین استفاده کنه.حالا، هر وقت ریک شریدان میخوابه، نوبت اسلیپ واکره تا ظاهر بشه. با اینکه ظاهر اسلیپ واکر برای همه مردم ترسناکه، اون دنبال صدمه زدن به کسی نیست، فقط میخواد ازشون دربرابر تاریکیها محافظت کنه.
7. Son Of Satan (پسر شیطان)
دیمون هلستورم ظاهر ترسناکی نداره، ولی گاهی اوقات ترسناکترین چیزها دوست دارن نرمال بنظر بیان. پسر شیطان و یه زن فانی به اسم ویکتوریا وینگیت، پدرش اون رو بوجود آورد تا باعث نابودی انسانها بشه، ولی در عوض دیمون تصمیم گرفت برعلیه پدرش کار کنه و از انسانها دربرابر شیاطین جهنم محافظت کنه.وقتی لباس روزمره تنش باشه، هیچکی شک نمیکنه که دیمون چیزی جز یه فرد عادی باشه. ولی کافیه بلوزش رو دربیاره، و اون وقته که نمیشه چشم از ستاره پنج پر روی سینهاش، بعنوان علامت شیطان برداشت.
6. Morbius (موربیوس)
مایکل موربیوس برای درمان بیماری خونی نادرش، سعی کرد تا از DNA خفاش خونآشام بعنوان دارو استفاده کنه، ولی به جاش عطش به خون رو در خودش ایجاد کرد که مشخصه خونآشامهای توی افسانههاست. موربیوس متوجه شد که قدرتهای فراطبیعی بدست آورده و میتونه پرواز کنه. ولی درکنار اینها نقاط ضعف یه خونآشام رو هم پیدا کرده بود. مثل آسیب دیدن از نور خورشید و نیاز به خوردن خون.بعد از سالها ایفای نقش یه شیطان، موربیوس بالاخره تصمیم گرفت که از قدرتش برای جنگیدن با جنایتکارها استفاده کنه، و مطمئن بشه فقط وقتی خون کسی رو میخوره که اون فرد واقعا لایق تبدیل شدن به یه وعده غذایی باشه. با وجود اینکه اون هنوز دنبال درمان برای وضعیتشه، ولی متحد قدرتمندی برای قهرمانهای مارول بوده، مثل اسپایدرمن، ایکس من، و شیلد.
5. Blade (بلید)
وقتی تارا بوکس هنگام به دنیا آوردن بچهاش دچار مشکل میشه، از یه دکتر کمک میخواد. ولی این دکتر، در واقع یه خونآشام به اسم دیکون فراست بوده، که از خون تارا تغذیه میکنه. پسر تارا، بدون مادر بزرگ میشه، با نفرتی عمیق از خونآشامها.آنزیمهای خونآشامی که هنگام تغذیه وارد بدن تارا شده بود، به اریک هم منتقل شده و روی اون تاثیر گذاشته، که باعث میشه نسبت به گاز خونآشامها و هیپنوتیزم مصونیت داشته باشه. وقتی موربیوس بلید رو گاز گرفت، قدرتهای فرا انسانی، سرعت، ظرافت، حواس حساستر و توانایی درمان پیدا کرد. خلاصه اینکه، بلید تمام قدرتهای یه خونآشام رو بدون داشتن نقطه ضعفشون داره.
4. Venom (ونوم)
با اینکه ونوم اوایل ورودش به دنیای کمیکف یه جنایتکار شیفته اسپایدرمن بود ولی بعدها از خرابکاری دست کشید و به کمک قهرمانهای دیگه اومد، و حتی عضو اونجرز و نگهبانان کهکشان شد.انگل ونوم، میزبانهای زیادی در طول سالها داشته، ولی همیشه به نوعی به میزبان اولش، ادی بروک، که قبل از قهرمان شدن جنایتکار، و قبل از اون خبرنگار بوده، برمیگرده. با زبون بلندش که دائما بیرون از دندونهای تیزش آویزونه، ونوم به راحتی میتونه هر کسی رو که جرئت کنه و باهاش روبرو بشه، رو وحشت زده کنه.
3. Man-Thing (من-تینگ)
وقتی دکتر تد سالیس، درحال بازسازی سرم ابرسرباز بود، که باعث بوجود اومدن کاپیتان آمریکا شد، توسط مامورهای A.I.M. مورد حمله قرار گرفت. با امید به اینکه سرم خودش بهش کمک کنه، تمام این ماده رو به خودش تزریق کرد، ولی در راه فرار از دست مامورین ماشینش توی باتلاق چپ کرد.توی باتلاق، بدن دکتر سالیس به موجود سبز گیاه مانندی با چشمهای درشت قرمز تبدیل شد. حالا دکتر ملقب به من-تینگ فقط میخواد توی باتلاقش تنهاش بذارنف ولی اگه کسی دنیا رو تهدید کنه، برای مبارزه با تهدیدات درنگ نمیکنه
2. Man-Wolf (من-ولف)
جان جونا فضانورد ناسا و پسر ناشر روزنامه دیلی باگل جی. جونا جیمسون، برای ماموریت فوق سری به ماه فرستاده شد، و در این ماموریت الماس سرخ رنگی رو پیدا کرد. در راه برگشت به زمین، جان شیفته این الماس شد، و با کمک یکی از دوستاش، اونو از آزمایشگاه ناسا دزدید. جان الماس رو به یه گردنبند تبدیل کرد و اونو دور گردنش انداخت، تا همیشه پیشش باشه.در شب ماه کامل، وقتی نور زادگاه اصلی الماس به گردنبند خورد، جان به یه گرگ تبدیل شد. حالا هر شب که ماه کامل میشه جان تو خیابونهای مانهاتان میگرده و مدتهاست دنبال راهیه که نفرینی که دچارش شده رو بشکنه.اون بالاخره یاد میگیره چطوری شکل دیگه خودش رو کنترل کنه و در شب ماه کامل به مردم کمک میکنه.
1. Moon Night (شوالیه ماه)
مارک اسپکتر، مزدوری که از اختلال چند شخصیتی رنج میبرد، وقتی برای ماموریت به مصر رفته بود، برای نجات دیگران به شکل مرگباری زخمی شد. بدن بی جان مارک رو زیر یکی از بتهای «خونشو» قرار دادن، و اون با روح مارک حرف زد. خونشو به مارک گفت میتونه جونشو نجات بده اگه اون حاضر بشه تا خدمتگزار خونشو بشه. مارک قبول کرد و بعد از برگشتن به نیویورک شخصیت مون نایت در ذهنش شکل گرفت.با راهنماییهای خونشو، مون نایت به سراغ اتفاقات فراطبیعی میره که بقیه نمیتونن براش توضیحی پیدا کنن. با اینکه بارها به بقیه قهرمانها کمک کرده، اون ترجیح میده تنها کار کنه، و لباس سفیدی میپوشه تا قبل از اینکه سر دشمنهاش خراب بشه، ببیننش. ویدیوی معرفی اختصاصی مون نایت رو از این لینک ببینین
با کدوم یکی از این شخصیت های آشنایی داشتین؟ کدوم یکیشون دلهره آور ترن؟
بخوانید :
ترسناک ترین کمیک های شوالیه تاریکی- بتمن
۱۰ قاتل خطرناکی که عضو اونجرز بوده اند!!!