اگرچه دیوید هالر (لجیون) پسر چارلز زاویر مشهور، محافظ و نجاتدهنده یا جهش یافته انسان گونه است، او برخلاف شاگردان پدرش در این سالها از محبت چارلز بی نصیب مانده است. خوشبختانه دیوید هیچ وقت احساس تنهایی نکرد اما متاسفانه این به ضرر هر کس دیگری در دنیا تمام شد.
در واقع میتوان با تعداد افرادی که در ذهن دیوید ساکنند یک شهر کوچک تا متوسط را پر کرد. وجود هزاران شخصیت درون او وضعیت ترسناکی است، اما این واقعیت که هر یک از آنها دارای توانایی های مجزا (و معمولا منحصر به فرد) از دیگران است وحشتناک تر است.
10. او پسر دلسرد چارلز زاویر است

با وجود اینکه چارلز زاویر در واقع پدر دیوید هست، مدتها توسط مادرش گبریل از او دور نگه داشته شد. گبریل که سفیر اسرائیل در انگلستان بود در مدت که انجا اقامت داشت با چارلز در رابطه بود اما باردار شدنش را از چارلز پنهان کرد. چارلز پس از تاسیس The New Mutants از وجود پسرش باخبر شد. بنابراین دیوید در بیشتر طول زندگیش از تنها کسی که میتوانست به او یاد دهد چطور قدرتش را کنترل کند، دور ماند.
9. اختلال چند هویتی (هزاران شخصیت)

افرادی که دچار اختلال چند هویتی هستند ممکن است شخصیتی کاملا متفاوت از انچه در گذشته بوده اند را تجربه کنند. شخصیتی با صدا، نوع ایستادن و حتی جنسیت متفاوت. اما دیوید نه تنها تغییر شخصیت میدهد بلکه از نظر بیولوژیکی و فیزیولوژی هم متحول میشود.
8.شخصیت های او (اکثرا) قدرت های منحصر به فردی دارند.

اینکه دیوید برای همه این شخصیت ها ظرفیت کافی دارد به تنهایی باورنکردنی است اما توانایی او از این هم فراتر میرود. چیزی که دیوید را به این اندازه تاثیرگذار می کند توانایی او در ایجاد جهش یافته های جدید در درون خود است، او میتواند قدرت های لازم را در هر زمان که بخواهد یا نیاز داشته باشد، ایجاد کند.
به منظور سازماندهی بهتر این تواناییها، دیوید یک شخصیت جدید برای کنترل هر یک از آنها ایجاد میکند. هر کسی که به دنبال او باشد متوجه خواهد شد که این یعنی نه تنها دیوید به مراتب قدرتمند است، بلکه در درون او هزاران توانایی است که میتواند به طور بالقوه مهار شود.
7. قابلیت درمان کردن بهتری از ولورین و ددپول دارد.

اگر چه لجیون میتواند از بین توانایی های بسیاری که دارد به طور غریزی انتخاب کند، یکی از موثرترین تواناییهای او، همراه با شخصیت Wolfman او ظاهر میشود است.
این شخصیت فقط در اختیار لیکانتروپی قرار ندارد که اساسا او را به یک گرگ نما تبدیل کند، او قدرتی درمان کننده نیز دارد که تنها به مراتب قویتر از Wolverine است و بزرگترین قابلیت درمان در چشمانداز مارول شناخته میشود.
6. او پدرش را به قتل رسانده است.

به عنوان پسر پروفسور چارلز زاویر، دیوید اغلب نهایت تلاش خود را میکند تا هر چه میتواند کار مفید برای دنیا انجام دهد. گاهی اشتباهاتی مرتکب شده که منجر به نتایج وحشتناکی شدند.
برای مثال وقتی دیوید تصمیم میگیره به گذشته برگردد و مگنیتو را بکشد تا بعدا پدرش راحت تر با انسانها به توافق برسد، او به طور اتفاقی پدر خودش را به قتل میرساند.
5.او عصر اخرالزمان را اغاز میکند.

به قتل رساندن چارلز به اندازه کافی بد هست اما دیوید متوجه نمیشود که apocalypse در تمام این مدت او را زیر نظر داشته و پس از مرگ چارلز تصمیم میگیرد وارد عمل شود. او با فلسفه “بقای مناسبترین”، در سراسر جهان ویرانی به بار میآورد.
4. زمین 11326 (عصر X)

وقتی دکتر Nemesis شروع جلوگیری از تغییرات کرد، به نظر نمیرسید که عواقب واقعی وجود داشته باشد. با این حال، بدون اینکه خودش متوجه شود، ذهن لجیون شخصیت جدیدی خلق کرده بود که واقعیت اطراف دیوید را تار میکرد و دنیایی را ایجاد میکرد که در آن او میتوانست یک قهرمان باشد.
پس از ایجاد این دنیای جدید، مویرا (شخصیت جدید دیوید)خود را به عنوان “مادر” او جا زد. اگر چه مویرا به عنوان بازمانده ذهن شکسته دیوید وجود داشت، وجود او، دیوید را از شر تمام مشکلات ذهنی و روانی خلاص کرده بود. او دیوید را در واقعیتی که در ان یک قهرمان بسیار قدرتمند بود، رها کرده بود.
3. The fiend/چارلز زاویر

لجیون بعد از مواجهه با مرگ شوکه کننده پدرش، واکنش شدید روانی را تجربه میکند که سبب آزاد شدن بسیاری از شخصیت هایش میشود.
در حالی که بسیاری از آنها به سرعت ویرانی به بار میاورد و سعی میکنند تا جایی که ممکن است قدرت بیشتری در جهان به دست آورند، The fiend، عامل ذهنی که بخاطر رنج از دست دادن پدرش ایجاد شده، بلافاصله Ksenia Nadejda Panov (یکی دیگر از شخصیت های دیوید)را میکشد تا بتواند قدرت او را جذب کند و رقابت کمتری درون دیوید داشته باشد.
اگرچه The fiend در اصل یک موجود کوچک شبیه به گابلین به نظر میرسد اما در نهایت به شکل چارلز زاویر ظاهر میشود و حتی تا آنجا پیش میرود که دیوید را “پسرم” صدا میزند و این دیوید را به وحشت میاندازد.
2. از بین بردن خودش

بعد از این که دیوید با Blindspot، Ruth Aldine درگیر روابط عاشقانه میشود، او را برای یک قرار عاشقانه به ماه میبرد. در انجا دیوید به او توضیح میدهد که شخصیت جدیدی در سرش وجود دارد که شخصیتهای دیگر از آن میترسند ( The fiend).دیوید به او میگوید که میتواند به طور دقیق آینده را با کمک کتابی که برادرش لوکا نوشته پیشبینی کند که به این معنی است که او میتواند قبل از اینکه جنایتی اتفاق بیافتد دست از جلوی ان را بگیرد.
دیوید به او میگوید که نمیخواهد مانند پدرش مستبد شود، به جای آن، امیدوار است قبل از این که این اتفاق بیفتد، درد را متوقف کند. Blindspot به دیوید میگوید که نمیتواند با چنین چیزی کنار بیاید و میخواهد که او را به خانهاش برگرداند. دیوید برای جلوگیری از آسیب زدن به Blindspot و بسیاری دیگر، خود را از بین میبرد. ظاهرا.
دویست جهش یافته سطح امگا درون یک نفر

با معرفی مجدد جاناتان هیکمن، در یکی از بزرگترین تیمهای مارول، طرفداران پسرفت قابلتوجهی را در تنها کسی که به طور رسمی به عنوان یک جهشیافته در سطح امگا شناخته میشود، دیدهاند.
این موضوع توسط خود دیوید بیان شدهاست که در ذهن او “۲۰۰ شخصیت متمایز از سطح امگا” قرار دارد. بنابراین، در حالی که لیست رسمی ممکن است فقط یکبار دیوید را فهرست کند، او بیشتر از هر جهش یافته سطح امگا دیگری قدرت درونی دارد.
امیدوارم از این مقاله لذت برده باشید.
نظرات و پیشنهادات خودتون رو با ما در میون بزارین.
مقاله ترجمه شده از CBR.com
مترجم: نگار صادقی
بخوانید:
برترین فیلم های کمیک بوکی تاریخ
سه جوکر چه کسایی هستن؟
سوپرمن VS کاپیتان مارول
تاثیرگذار ترین رویداد های DC
5 کمیکی که باید تو فاز 5 مارول استفاده بشه